تعطیلات برای برخی از مردم هرچیزی است مگر خوشی و شادمانی. آنها در این دوره زمانی دچار افسردگی شده و حتی ممکن است تا مدتها پس از تعطیلات هم غمگین و ناراحت باشند.
غم یکی از حس های طبیعی انسانی است اما آنچه می تواند یک نفر را غمگین کند، شاید نتواند دیگری را تحت تاثیر قرار بدهد. مثلا تعطیلات! بله بعضی افراد از اینکه تعطیلات در راه است احساس خوبی ندارند و مضطرب و افسرده می شوند….
شما هم این حس را تجربه کرده اید؟ عصر جمعه ای بوده که شما را تا حد از خودبی خود شدن ببرد؟ سر درد بی دلیل و یکباره را در روزهای تعطیل تجربه کرده اید؟ روزهای عید برایتان حال و هوای خوبی دارند یا نه از حالا نگران عصرهای این روزهای تعطیل هستید؟ اگر این طور است، باید بدانید حال و احوالتان خیلی عجیب و غریب نیست چون مردمان بسیاری در سراسر دنیا احساس شما را دارند و امروزه این حالت را با نام «نشانگان افسردگی تعطیلات» می شناسند. اگر دچار این حالت هستید یا کسی را می شناسید که در پیچ و خم این حالت ها، حال شما را هم در روزهای تعطیل می گیرد، این مطلب را بخوانید تا درباره این نشانگان، دلایل ایجاد آن و راه های درمان آن بیشتر بدانید. -
"همیشه فرض بر این است که تعطیلات سال نو قرار است با شادی و هیجان مثبت سپری شود و بیشتر مردم از هفتهها قبل انتظار این روزها را میکشند. اما تعطیلات برای برخی از مردم هرچیزی است مگر خوشی و شادمانی. آنها در این دوره زمانی دچار افسردگی شده و حتی ممکن است تا مدتها پس از تعطیلات هم غمگین و ناراحت باشند."
● درمانش چیست؟
تمام افسردگی های فصلی و تعطیلاتی که درباره شان حرف زدیم، می توانند بهبود پیدا کنند اما چگونه؟
▪ یکی از روش های موثر، توجه کردن به این افراد و حمایت آنها در این محدوده زمانی است.
▪ پیداکردن راهی برای کاهش استرس های تعطیلات، مثل برعهده گرفتن قسمتی از کارها، لغو برنامه بعضی مهمانی ها و حتی صرف نظر کردن از بعضی مسافرت های کوتاه یا بلندمدتی که با خود استرس به همراه می آورند.
▪ برنامه ریزی برای حل مشکلات مالی تا حد ممکن.
▪ افزایش زمان استراحت و ورزش و بازپروری درونی
▪ مراجعه به مشاور یا شرکت در گروه های همیاری که برای همین موارد تشکیل شده اند. از یاد نبرید بیان این حالت و صحبت درباره آن تا حد زیادی می تواند کمک کننده باشد. همچنین این گروه ها در مواقع حساس می توانند شما را حمایت معنوی کنند.
▪ علاوه بر اینها یک مرحله مهم در پیشگیری از بروز نشانه های اختلال عاطفی فصلی، قرار گرفتن در معرض نور است، مخصوصا نورهای فلورسانت که افسردگی را تا حد قابل توجهی بهبود بخشند. اگر هم قصد سفر را دارید، حتما نقاط آفتابی را در این ایام انتخاب کنید نه نقاط ابری و گرفته را.
● پیشگیری هم دارد؟
این راهنمایی ها می تواند در پیشگیری از افسردگی تعطیلات و فصلی به شما کمک کند:
▪ انتظارات واقع بینانه از تعطیلات داشته باشید و برای خودتان اهداف واقع بینانه تنظیم کنید.
▪ بیش از توانتان مسوولیت قبول نکنید و حتی توصیه می شود در این مدت مسوولیت های کمتری قبول کنید.
▪ برنامه هایی که دارید روی کاغذ بیاورید و زمان بندی کنید تا دچار استرس نشوید.
▪ در مورد آنچه می توانید یا نمی توانید انجام دهید، واقع بین باشید.
▪ تلاش کنید در زمان حال زندگی کنید و از اکنون لذت ببرید.
▪ با خوش بینی به فردا نگاه کنید.
▪ اگر تنها هستید، سعی کنید داوطلبانه بخشی از وقت خود را برای کمک به دیگران اختصاص دهید.
▪ آرام بگیرید و مدتی بدون هیاهو به قطره های باران، منظره کوه یا خیابان و کوچه نگاه کنید.
▪ از افرادی که به شما استرس وارد می کنند، تا حد ممکن دوری کنید.
▪ از پیدا کردن دوستان جدید نترسید.
▪ زمانی را به خودتان اختصاص دهید.
▪ بیش از حد و بودجه تان در تعطیلات خرج نکنید زیرا این کار احتمال ابتلای شما را به افسردگی تعطیلات بیشتر می کند.
اگر از آن دسته افرادی هستید که دچار
بیماری افسردگی بالینی هستید برای رفع آن باید از متخصصان کمک بگیرید اما اگر صرفا
در این بازه زمانی گرفتار افسردگی و نگرانی میشوید با ترفندهای زیر میتوانید از
تعطیلات لذت ببرید.
مشکلات گذشته
بررسی کنید که چه چیزی در تعطیلات گذشته موجب دردسر و
ناراحتی شد. مثلا آیا در خوردن تنقلات زیاده روی کرده و یا بخوبی روزهای عادی ورزش
نکرده بودید؟ یا دید و بازدید اقوام دور و نزدیک و جدا ماندن از محفل دوستان حسابی
کلافهتان کرده بود؟ با استفاده از تجربههای ناراحتکننده گذشته، راهی برای
اجتناب از آنها بیابید. برای دیدن خویشاوندان طوری برنامهریزی کنید که وقت برای
دیدن دوستان نیز بماند و برای کارهای شخصی مورد علاقه یا ورزش زمان کافی اختصاص
دهید.
نوشتن احساسات
نوشتن درباره دلایل افسردگیهای تعطیلات میتواند
افسردگی را از بین ببرد. افرادی که هنگام ناراحتی، عمیقترین احساساتشان را روی
کاغذ میآورند، کمتر از کسانی که همه چیز را در ذهن حفظ میکنند، دچار اضطراب و
افسردگی میشوند و آنها به طور کل به زندگی نگاه مثبتتری دارند. روزانه 15 دقیقه
به خودتان وقت دهید و به سوالهایی از این قبیل پاسخ دهید: چرا این موضوع تا این
حد مرا ناراحت کرد؟ یا ترجیح میدادم چه اتفاقی پیش بیاید؟ و غیره.
تنقلات
مصرف تنقلات در این روزها بسیار وسوسهانگیز است، اما
اگر بیشتر مواقع نگران اضافه وزن یا مشکلات جسمی دیگرتان هستید، در خوردنشان
زیادهروی نکنید زیرا احساس گناه ناشی از آن، شما را مضطرب و اگر به افسردگی مستعد
هستید، افسرده میکند. برخی از افراد به دلیل این پرخوریها از مهمانیها بشدت
وحشت دارند.
هدیه
هدیه دادن میتواند تا حد بسیار زیادی فرد را گرفتار
اضطراب و ناراحتی کند. مثلا اگر فرد مشکلات مالی دارد و در این زمان خاص نمیتواند
براحتی هدیهای تهیه کند مضطرب میشود. اگر مجبور هستید هر سال هنگام سال نو به
افرادی هدیه بدهید، میتوانید از ماهها قبل برای این خرید برنامهریزی کنید. اگر
از چند ماه قبل از تعطیلات سال نو به فکر این قبیل کارها باشید مسلما آن همچون
باری گران جلوه نخواهد کرد و دچار اضطراب و نگرانی نمیشوید. گاهی هم میتوانید
هدیهای برآمده از قلبتان بدهید. مثلا عکسی که از گذشتههای دور با هم گرفته
بودید را در قابی زیبا قرار داده و به فرد مورد نظر هدیه دهید.
خاطرات بد
اگر از تعطیلات سال نو خاطره بسیار بدی دارید، مثلا پدر
یا مادرتان در چنین زمانی فوت کرده است به جای اینکه در خانه بنشینید و به یاد آن
روز بیفتید، کار دیگری انجام دهید. مثلا یک مهمانی با حضور دوستانتان، ترتیب دهید
یا به مکانهای مقدس رفته و حتی مدیتیشن کنید و با این ترفندها خود را از احتمال
افسرده شدن برهانید. بسیاری از مردم درتعطیلات احساس تنهایی و به دنبال آن افسردگی
میکنند. شما مجبور نیستید دقیقا طبق سنتهای سال نو رفتار کنید. با انجام کارهای
متفاوت میتوانید خاطرات متفاوتی خلق کنید و از درد خاطرات بد بکاهید.
انتظارات خاص
بعضی مواقع هم ممکن است از تعطیلات خود انتظار خاصی
داشته باشید و وقتی برآورده نشوند، احساس بدی پیدا کنید. فراموش نکنید گناه
برآورده نشدن توقعات هرگز بر گردن تعطیلات نیست. بلکه شما باید در پی انتظارات خاص
و محدودی نباشید تا در هر حال از تعطیلات خود لذت ببرید.
توانایی مالی
اگر ناراحت هستید که چرا به دلیل بد بودن اوضاع مالی
نمیتوانید به دیدن اقوامتان که مثلا در شهری یا کشوری دیگر هستند بروید، خودتان
را عذاب ندهید. با خود بگویید که میتوانید تلفنی با آنها صحبت کنید یا از امکانات
گفتوگوی اینترنتی که کمهزینهتر هم هست استفاده کنید. با این فکر خود را آرام
کرده و گرفتار افسردگی نمیشوید. اجازه ندهید مشکلات مالی، روحیهتان را نابود
کند. سعی کنید تا حد امکان انعطافپذیر باشید.
دوری از آزاردهندهها
تا جایی که میتوانید از کسانی که خوشی تعطیلات تان را
با نق زدن، سرزنش و انتقاد و آه و ناله از بین میبرند، دوری کنید. سعی کنید
تعطیلات را بیشتر با افراد مثبتاندیش و شاد بگذرانید. مثلا اگر در یک مهمانی
بودید و خاله شما که دایم از شما ایراد میگیرد و به شما احساس سرخوردگی میدهد هم
حضور داشت، حداقل کاری که میتوانید انجام دهید این است که کنارش ننشینید و با چند
جمله کوتاه، احوالپرسی کرده و اجازه اظهارنظر در مورد زندگیتان را به او ندهید.
اگر هم با وجود این ترفند بازهم آماج سخنهای ناراحتکننده او قرار گرفتید، هرگز
به آن کلمات اهمیت نداده و به خود نگیرید. البته اگر به او متذکر شوید از حرف هایش
ناراحت میشوید و نمیتوانید تحمل کنید شاید او در نحوه صحبت کردنش تجدیدنظر کند.
مهمانی
گاهی دوست ندارید به مهمانی خاصی بروید. بهتر است این
موضوع را با خانواده یا همسرتان مطرح کنید. آنها اگر از احساس واقعی تان خبر داشته
باشند، ممکن است دیگر به شما اصرار نورزند. با این روش میتوانید تا حدی جلوی
اضطراب و نگرانیتان را بگیرید.
آرامش
مدیتیشن کنید. سه دقیقه در روز وقت گذاشته و با تکنیکهای
آرامشسازی خود را از اضطراب برهانید. میتوانید با تنفسهای عمیق و متمرکز شدن
روی نکات مثبت، خود را آرام کنید. چهره معصوم یک کودک، زیبایی یک گل و شکوه آبشاری
را تجسم کنید تا زیباییهای دنیا به یادتان بیاید. معمولا از روزهای پیش از
تعطیلات برای به انجام رساندن کارها فشار بسیار زیادی وجود دارد و برای اینکه
گرفتار اضطراب و نگرانی ناشی از آن نشوید بهترین روش به کار بردن این نوع آرامش
سازی هست. حتی میتوانید از جملات زیبا و الهامبخش برای کم کردن احساس فشار این
روزها استفاده کنید.
ورزش
به فضای باز رفته و ورزش کنید. اگر در منطقه سردسیر
زندگی میکنید و ممکن است هوا آنقدر گرم نشده باشد که بتوانید بدون ترس از بیماری
ورزش کنید، اما بیرون رفتن و آفتاب گرفتن و هوای تازه استنشاق کردن و ورزش حتی در
حد پیادهروی ساده میتواند احساس خوبی به شما بدهد. ورزش میتواند هورمون
اندورفین که ضدافسردگی طبیعی است را در بدن شما افزایش دهد.
کمکهای داوطلبانه
به دیگران داوطلبانه کمک کنید. مثلا به کمک سازمانهای
خیریه که به نیروهای فعال نیازمند هستند رفته و داوطلبانه در کمک رسانی به بی
بضاعتها و بی خانمانها و هدیه دادن به خانوادههای نیازمند همکاری کنید.
کمک به دیگران موثرترین روش بالا بردن روحیه و رهایی از
افسردگی دوران تعطیلات و حتی هر زمان دیگر است. نوع دوستی و داوطلب شدن در یاری
رساندن به دیگران احساستان را نسبت به خود خوب کرده و شما را از روزمرگی، در خانه
ماندن و تنهایی نجات میدهد. معمولا در این زمان از سال، روح کمک کردن و شفقت نسبت
به دیگران جریانی فعال دارد و شما میتوانید جزیی از آن بوده و از فواید روحیاش
بهرهمند شوید.
زندگی فوقالعاده
فراموش نکنید زندگی واقعا فوقالعاده است و قدردان
کارهایی که انجام دادهاید و داشتههایتان باشید. تمام رخدادهای مثبت زندگیتان را
به یاد آورید و سپاسگزارشان باشید. فکر کردن به نیمه پر لیوان، ساده ولی موثرترین
ابزاری است که میتواند روحیه فرد را بالا ببرد. مثلا به جای اینکه فکر کنید چه
چیزی را نمیتوانید بخرید به این فکر کنید که در تعطیلات چقدر وقت اضافه برای
استراحت و لذت بردن دارید.
فرصتی برای ثبت لحظهها
بسیاری از مردم چنان عاشق تعطیلات هستند که وقتی این
روزها سپری میشود، افسرده میشوند. میتوانید وقتی برای گردهمایی اقوام و دوستان
برنامهریزی کنید، عکسهای بسیار و خاطرهانگیز گرفته و در روزهای پس از تعطیلات
از دیدن آنها لذت ببرید. یا اینکه برای برنامههای آینده پیشنهاد دهید و قرار
بگذارید هرازگاهی دور هم جمع شده و حداقل یک روز را کنار هم بگذرانید. با این روشها
میتوانید جلوی افسردگی پس از تعطیلات را هم بگیرید.
در تعریف روانشناسی گفته می شود که عبارت است از علم مطالعه رفتار و فرایندهای ذهنی در انسان. بر این اساس، دیدگاه های گوناگون از مناظر مختلفی به مطالعه انسان پرداخته و به شناخت خاصی از این موجود پیچیده و چندبعدی دست یافته اند. ازاین رو بدیهی است که برای پیدا کردن درک نسبتا کاملی از انسان، مطالعه دیدگاه های مختلف و آشنایی با تصویری که هر یک از انسان ارائه کرده اند بسیار موثر خواهد بود.
ادامه مطلب ...
برای اجرای هر آزمون بر روی آن کلیک کنید.
روانشناسان آزمونهای شخصیت بسیار متنوعی را ساخته اند.
آزمون میزان شده: آزمونی است که طبق قواعد دقیقی مشخص می کند چگونه نتایج تعبیر شوند اجرا می شود.
ادامه مطلب ...
اضطراب
اضطراب، یکی از مهمترین نشانه های ایجاد اختلالات روانی است. پرسشنامه ی سنجش اضطراب بک یکی از پرسشنامه های رایج سنجش این اختلال است. این پرسشنامه در حال حاضر به عنوان یکی از ابزارهای سنجش اضطراب بالینی، توسعه یافته و کارایی این ابزار در بیان خصوصیات مورد نظر در بررسی های فوق، هم در خصوص بالینی و هم در خصوص غیر بالینی نشان داده شده است.
پرسشنامه اضطراب بک
این پرسشنامه، وضعیت نگرانی افراد را در طی هفته گذشته، مورد ارزیابی قرار میدهد. فهرستی از علائم معمول نگرانی در پایین ذکر شده است. لطفا هر مورد را به دقت بخوانید سپس با انتخاب هر یک از علائم، مشخص کنید که هر یک از این علائم در طول هفته گذشته و امروز چه مقدار شما را ناراحت کردهاند.
این مقیاس برای سنجش میزان اضطراب طراحی شده و شامل 21 عبارت است. هر عبارت بازتاب یکی از علائم اضطراب است که معمولا افرادی که از نظر بالینی مضطرب هستند، یا کسانی که در وضعیت اضطراب انگیز قرار میگیرند، تجربه میکنند.
نمره گذاری
فرد باید فهرست علائم را بخواند و شدت هر علامت را در هفته گذشته درجهبندی
کمی کند و ارزیابی خود را در ستونهای (هرگز)، (خفیف)، (متوسط) و (شدید)
علامت بزند. این گزینههای چهارگانه به ترتیب امتیازهای صفر، 1، 2، 3
میگیرند. نمره کل اضطراب تجربه شده از مجموع امتیازهای هر علامت بدست
میآید. پس دامنه نمرات از 0 تا 63 میتواند باشد که نمرات بالا نشان د
هنده شدیدتر بودن اضطراب است.
ادامه مطلب ...
پرسشنامه ی افسردگی بک
این پرسشنامه یکی از راه های تشخیص میزان افسردگی است که به افراد کمک میکند تا به میزان افسردگی شان اعداد کمی از 63_1 تعلق گیرد.
نحوه ی اجرای آزمون به این ترتیب است که شما پس از مطالعه ی بیست و یک سوال و دادن امتیاز به هر سوال از 3_0 و در نهایت جمع امتیازات خود در یکی از پنج گروه تفسیر این آزمون قرار خواهید گرفت.
در این پرسشنامه 21 سوال مطرح شده و هر سوال از چهار عبارت تشکیل شده است. هر یک از این عبارت ها در هر سوال بیان کننده حالتی از شخص است. شما باید عبارت های هر گروه را به ترتیب و با دقت بخوانید. سپس در هر گروه عبارتی را انتخاب کنید که بهتر از همه، طرز احساس کنونی شما را بیان می کند.
ادامه مطلب ...برای انجام هر آزمون بر روی انها کلیک کنید.
تئوری هوشهای چندگانه نظریهای است آموزشی که اولین بار توسط هوارد گاردنر تنظیم و ارائه گردیده است. هوش چندگانه چیست؟
هنگامی که واژه «هوش» به گوش ما میخورد معمولاً مفهوم ضریبهوشی (IQ) به ذهنمان میآید. هوش معمولاً به عنوان توانائیهای بالقوه عقلانی تعریف میشود. چیزی که ما با آن زاده میشویم، چیزی که قابل اندازهگیری است و ظرفیتی که تغییر دادن آن دشوار است. امّا در سالهای اخیر دیدگاههای دیگری نسبت به هوش پدید آمدهاست. یکی از این دیدگاهها، نظریه هوش چندگانهاست که توسط هاوارد گاردنر، روانشناس دانشگاه هاروارد، ارائه گشته است. بر طبق این نظریه، دیدگاههای روانسنجی سنتی نسبت به هوش، بسیار محدود و ضعیف است. گاردنر نظریهاش را نخستین بار در کتاب «قابهای ذهنی: نظریه هوش چندگانه»، در سال ۱۹۸۳ ارائه کرد. به عقیده او همه انسانها دارای انواع مختلفی از هوش هستند. او در کتاب خود، هشت نوع مختلف هوش را معرفی نموده و احتمال داده است که نوع نهمی نیز به عنوان «هوش هستیگرا» وجود داشته باشد. طبق نظریه گاردنر، برای به دست آوردن تمام قابلیتها و استعدادهای یک فرد، نباید تنها به بررسی ضریب هوشی پرداخت بلکه انواع هوشهای دیگر او مثل هوش موسیقیایی، هوش درون فردی، هوش تصویری-فضایی و هوش کلامی- زبانی نیز باید در نظر گرفته شود. نظریه گاردنر با انتقاداتی از سوی روانشناسان و مربیان روبرو گشته است. منتقدان میگویند تعریف گاردنر از هوش بسیار وسیع و گسترده است و هشت نوع هوشی که او تعریف کرده فقط نشانگر استعدادها، خصوصیات شخصیتی و توانائیها است. از دیگر نقاط ضعف نظریه گاردنر میتوان به کمبود پژوهشهای عملی پشتیبان آن اشاره کرد. اما با وجود این، نظریه هوش چندگانه محبوبیت زیادی در بین مربیان و آموزشگران پیدا کرده است و بسیاری از معلمان از این نظریه در انتخاب شیوه تدریس خود استفاده میکنند. در این مقاله با هشت نوع هوش مختلفی که گاردنر تعریف کرده است بیشتر آشنا میشویم.
قدرت اکنون راهنمایی برای روشن شدگی معنوی
بزرگ ترین عامل برای روشن شدگی
روشن شدگی چیست؟
گدایی برای مدت سی سال در گوشه ای از خیابان می نشست و گدایی میکرد
روزی غریبه
ای از آنجا گذر می کرد گدا زیر لبی در حالی که کلاه بیس بال کهنه اش را به به طور
خودکار برای طلب پول بالا نگهداشته بود گفت: آقا کمی پول خرد اضافه دارید؟
روانشناسی رشد (تحولی) شاخهای از علم روانشناسی است که به توصیف و تبیین تغییرات در طول زندگی فرد میپردازد و از رشتههای مختلف زیستشناسی، جامعهشناسی، تعلیم و تربیت و پزشکی کمک میگیرد. اگر چه روانشناسی رشد به تمام مراحل زندگی انسان از تولد تا مرگ میپردازد، اما بر کودکی و نوجوانی تأکید دارد.
روانشناسان رشد در پی آن هستند تا چگونگی رشد انسان را در طول زمان تعیین کنند، برای تحقق این هدف روانشناسان رشد، رفتار افراد را در سنین مختلف به دقت مورد مشاهده قرار میدهند. از سوی دیگر روانشناسان رشد به تبیین رشد میپردازند که در آن دو الگوی عمومی و اختصاصی را مد نظر دارند. سومین هدف روانشناسی رشد این است که حاصل مطالعات توصیفی و تبیینی خود را در مورد رشد در جهت مثبت رشد انسان به کار بگیرد و رشد انسانها را به حداکثر برساند. این جنبه کاربردی رشد خصوصاً به کودکان و نوجوانانی که به دلایلی دچار نارسایی در رشد شدهاند، میپردازد.
رشد جریانی است که به صورت مراحل پیوسته ظاهر میشود. هر مرحله به صورت طرح و سازمان متفاوتی از تکرار جریانهای مرحلهٔ قبل است. الگوهای قبلی را میتوان مقدمهای دانست که به عنوان جزئی از سطح رشد بعدی در میآیند.
روانشناسی رشد، علمی است که جریان تحولات و تغییرات (کمی و کیفی) جسمی، ذهنی، عاطفی، و عملکرد فرد را در طول عمر از لحظه تولد (از لحظه انعقاد نطفه) تا هنگام مرگ مطالعه میکند.
ادامه مطلب ...
روانشناسی شناختی (به انگلیسی:cognitive psychology) انسان را موجودی پردازش کننده اطلاعات و مسئله گشا تلقی میکند. این دیدگاه در پی تبیین رفتار از راه مطالعه شیوههایی است که شخص به اطلاعات موجود توجه میکند، آنها را تفسیر میکند، و به کار میبرد.
روانشناسی شناختی همانند دیدگاه روانکاوی متوجه فرایندهای درونی است. اما در این دیدگاه بیش از آنکه بر امیال، نیازها، و انگیزش تأکید شود بر اینکه افراد چگونه اطلاعات را کسب و تفسیر می کندو آنها را در حل مشکلات به کار میگیرند تأکید میشود. بر خلاف روانکاوی تکیه گاه شناختی نه بر انگیزشها و احساسات و تعارضات نهفته بلکه بر فرایندهای ذهنی است که از آنها آگاهیم یا به راحتی میتوانیم از آنها مطلع شویم. این رویکرد در تقابل با نظریههای یادگیری قرار میگیرد که محیط بیرونی را علت اساسی رفتار به شمار میآورند. اصولاً دیدگاه شناختی به افکار و شیوههای حل مسئله کنونی توجه دارد تا تاریخچه شخصی. در این دیدگاه روابط بین هیجانها انگیزشها و فرایندهای شناختی و در نتیجه همپوشی میان دیدگاه شناختی و دیگر رویکردها نیز آشکار میشود.
روانشناسی شناختی زادهٔ روانشناسی گشتالت است که در دههٔ ۱۹۲۰ مطرح شد. وجه مشخصهٔ دیدگاهِ شناختی، توجه نسبتاً اندک به رابطهٔ محرک –پاسخ و فعالیتهای عصبی میباشد. توجه اصلیِ این رویکرد، به موضوعاتی نظیر ادراک، حل مسئله از طریقِ شهود، تصمیم گیری و فهم است. در تمامِ این فرایندها شناخت از اهمیت مرکزی برخوردار است. شناخت یک مفهومِ کلی است که تمامیِ اشکالِ آگاهی را در بر میگیرد و شاملِ ادراک، تفکر، تصور، استدلال، و قضاوت و غیره میباشد. انقلابِ شناختی شاملِ تمامِ دیدگاههایی میشود که به این مباحث اهمیتِ زیادی میدهند.
موضوعاتی ازاین قبیل که انسان چگونه و با چه ساختاری به درک، تشخیص و حل مسئله میپردازد و این که ذهن چگونه اطلاعات دریافتی از حواس (مانند بینایی یا شنوایی) را درک میکند و یا اینکه حافظه انسان چگونه عمل میکند و چه ساختاری دارد؛ از عمده مسائل قابل توجه دانشمندان این رشته میباشد. محققین روانشناسی شناختی به ذهن همچون دستگاه پردازشگر اطلاعات مینگرند و رویکرد آنان به مطالعه مغز و ذهن برپایه تشابه عملکرد مغز با رایانه است. روانشناسی شناختی از دو جنبه با مکاتب روانشناسی قبلی تفاوت اساسی دارد:
۱- برخلاف مکاتب روانشناسی کلاسیک از قبیل روانشناسی فرویدی، از روش تحقیق علمی و بررسی موارد قابل مشاهده استفاده میکند و روشهایی چون درون نگری را به کار نمیبرد.
۲- برخلاف روانشناسی رفتارگرایی، فرایندها و پدیدههای ذهنی، چون باور، خواست و انگیزش را مهم دانسته، مورد مطالعه قرار میدهد.
از زیر مجموعههای روانشناسی شناختی میتوان رشتههای نوروسایکولوژی، روانشناسی بالینی، روانشناسی تربیتی، روانشناسی قانونی، روانشناسی سازمانی و صنعتی با گرایشهای شناختی را نام برد.
روانشناسی مثبت، پدیدههای روانشناختی را در سطحهای مختلف مد نظر قرار میدهند و از مطالعهٔ تجربیات انتزاعی مثبت، مانند شادی، سعادت و خوش بینی گرفته تا مطالعهٔ ویژگیهای شخصیتی مثبت، مانند شجاعت و حکمت و مطالعهٔ نهادهای مثبت مانند ساختارهای اجتماعی که میتوانند مدنیت و شهروندی مسئولانه را پرورش دهند. برخلاف هیجانهای منفی که باور مردم دربارهٔ عملکردهای مختلف را محدود میکند، مانند جنگ یا گریز، هیجانهای مثبت ذهنیت مردم را بیشتر باز نگه میدارند و انها را تشویق میکنند تا از اندیشه یا عمل، مرزهای جدیدی را به وجود بیاورند. یکی از پیامهای عالی ذهنهای وسعت یافته بالا بردن تواناییهای انسان است. هنگاهی که انسانها اعمال و قواعد جدیدی را کشف میکنند و انها را یاد میگیرند، برای خود، تواناییهای فیزیکی، عقلی،اجتماعی و روانشناختی فراهم می اورند. این واقعیت جدید، نظریهٔ توسعه و ساخت هیجانهای مثبت نامیده میشود. مطالعات تجربی این نظریه را تایید میکند و نشان میدهند که هیجانهای مثبت، با تاثیر بر روی تفکر وسعت یافته، رشد ویژگیهای شخصیتی مثبت مانند، مقاومت و انعطاف پذیری، و خوش بینی را موجب میشوند. روان شناسی مثبت این پیام را میدهد که هیجانهای مثبت ارزش پرورش یافتن را دارند اما نه تنها به صورت یک هدف نهایی، بلکه به صورت روشی برای رسیدن به رشد و شکوفایی روان شناختی.
مارتین سلیگمن
میهالی سیکزِنت میهالی
کریستوفر پترسون
کارول دِوِک
دانیل گیلبرت
کنون شلدون
آلبرت بندورا
سی آر اسنایدر
فیلیپ زیمباردو