روانشناسی

روانشناسی

وبلاگ روانشناسی عمومی
روانشناسی

روانشناسی

وبلاگ روانشناسی عمومی

نگاهی به پدیده ی اعتیاد رفتاری


ما به الکل یا مواد مخدر معتاد می شویم اما چگونه می توان به یک رفتارمعتاد شد؟درواقع نمی توان به یک رفتارمعتاد شد.برای مثال اعتیادی در زمینه نوشیدن افراطی آب معدنی وجود ندارد و هیچ کاتالوگ تعریف شده ی دقیقی وجود ندارد که حاوی الگوهای رفتاری باشد که می توان به آنها معتاد شد اما چندین الگوی رفتاری وجود دارد که بسیاری از ما آنها را می شناسیم. برای مثال اعتیاد به اینترنت.قابل توجه است که ویژگی مشترک همه این رفتار ها هیجان و برانگیختگی است.بازی پوکر ، بازی های اینترنتی و کامپیوتری ، و امثالهم می توانند سبب اعتیاد بسیاری از افراد شوند اما تعداد کمتری به پرکردن بلیط لاتاری معتاد می شوند چون محرک های دیداری –شنیداری و تعاملی در این رفتار اخیر وجود ندارد.


 گرچه نمی توان گفت امروزه کدام اعتیاد رفتاری از همه رایج تر است چون تشخیص امر پیچیده است اما شاید بتوان قمار و اعتیاد به بازیهای ویدئویی را از بقیه رایج تر دانست .همچنین اعتیاد به کار و سکس نیز از اعتیاد های نسبتا رایج هستند اما اعتیاد به ورزش و خرید کردن نسبت به بقیه اعتیاد های رفتاری جالب تر و غیر معمول تر اند.
تشخیص اعتیاد رفتاری به سادگی تشخیص اعتیاد به مواد مخدر نیست.هرگاه شما احساس کنید قربانی یک رفتار بی اراده و افراطی هستید احتمال وجود اعتیاد رفتاری در شما افزایش می یابد. برای مثال اگر شما نتوانید رفتار خرید کردن مرتب خود را که مشکلات زیادی برایتان ایجاد کرده ، متوقف کنید آن گاه می توان گفت که در حوزه ی اعتیاد رفتاری قرار دارید. در این زمان رنجش از ناتوانی در کنترل کشش به سمت رفتار اعتیاد گونه نشانه ی دیگر ی از اعتیاد رفتاری است.
واکنش عصب روانشناختی درگیر در فرایند اعتیاد رفتاری ،حساس شدن سیستم پاداش مغز است که انتقال دهنده شیمیائی آن دوپامین است.این ماده که هورمون شادی نیز نام گرفته در زمان انجام رفتار معتاد گونه بیشتر آزاد شده وسبب لذت بیشتر شخص می شود .فرد هنگام انجام این رفتار ها رگبار دوپامین را تجربه می کند.هرقدر اعتیاد فرد بیشتر ادامه پیدا کند اثر پاداش قوی تری از انجام فعالیتی که به آن معتاد شده حس می کند و از فعالیت های دیگری که قبلا از آنها لذت می برده کمتر لذت می برد تا در نهایت فقط رفتاری که به آن معتاد است سبب لذت می شود.نتایج آزمایشی که با موشها انجام شد و البته هدف آن بر اثر تحریک مستقیم بخشی از مغز بود( که با سیستم پاداش رابطه نیز رابطه داشت) نشان داد اگر در قسمت پاداش مغز موشها الکترودی کار گذاشته شود و آنها قادر باشند
با فشار اهرمی تحریک مستقیم دریافت کنند و تبعا تجربه لذت داشته باشند، حتی اگر آب ، غذا ، وجفت جنسی در کنار آنها باشد آنها را نادیده می گیرند و آنقدر به فشار اهرم ادامه می دهند تا بمیرند.
این مکانیسم ، یعنی ساز و کاری که سبب اعتیاد رفتاری می شود ،زیر بنای رفتاری-تکاملی زیبائی دارد. ما برنامه ریزی شده ایم به سمت رفتار هائی کشیده شویم که برایمان لذبخش هستند یعنی شانس بقای ما را در طول تاریخ تکامل بشر بیشتر کرده اند و نسبت به آنها شرطی می شویم و این موضوع از طریق سیستم دوپامینرژیک مزولیمبیک در مغز انجام می شود.
البته تبعا این سول پیش می آید که چرا سیستمی که قرار بوده به بقای ما کمک کند اکنون ظاهرا برای ما درد سازشده است؟ پاسخ به این سوال ساده است کلید در طبیعت فرایند تکامل یا به عبارت بهتر تطور(evolution) و همچنین مفهومی به نام فراسازگاری در تطور است.
تطور فرایندی است که هدف آن بقای جاندار و بقای گونه ی او است.این فرایند کمک می کند تا در یک دوره ی زمانی کوتاه و نه آینده نگر چون آینده ضرورتا قابل پیش بینی نیست ، و در هماهنگی با تغییرات مختلف محیط جغرافیائی و حتی اجتماعی تغییراتی در ساختار جسمی روانشناختی و حتی اجتماعی انسان ایجاد شود تا شانس بقای وی و گونه ی او را افزایش دهد فقط همین و گاهی این تغییرات در زمانهای بعدی ضرورتا ساز گار نیستند یعنی تطور یا همان تکامل همه چیز را سر هم بندی می کند تا حیات آن گونه یا نوع ادامه پیدا کند. مثلا واکنش جنگ یا گریز که شامل تغییرات بدنی و هورمونی در زمان تهدیدات واقعی محیطی و برای با لا بردن شانس بقا موقع خطر است و در زمانی بسیار قدیم در بسیاری از موجودات زنده و من جمله انسان ایجاد شده ، امروزه زیربنای تغییرات ظاهرا منفی در جسم و ذهن ما است که استرس و احساس تهدید ذهنی در زندگی روزمره موجب آن است و سبب بیماری های جسمی و روانی مختلف می شود .
همچنین باید دانست که گاهی تغییرات تکاملی ضمن حفظ کار کرد اولیه خود ، کار کردهای اضافه ای دیگری نیز پیدا کرده اند که با هدف اولیه ی آن تغییرات متفاوت است. مثلا گفته می شود پر در پرندگان برای هماهنگی با برودت و سرما ایجاد شد ونه برای پرواز اما بعدا کار کرد پرواز پیدا کرد که با هدف اولیه آن فرق می کند.
در قیاس با موارد بالا ، سیستم زیر بنای اعتیاد رفتاری برای بشر در طول تاریخ تکامل بشر هدیه ای نجات بخش بوده است و او را به سمت و سوئی سوق داده تا زنده بماند و نسلش ادامه پیدا کند به این ترتیب که او یاد گرفته از چیزهائی که طبیعتا موجب زنده ماندنش می شده اند لذت ببرد و رفتاری را که سبب رسیدن به آن می شده یاد بگیرد و به آنها عادت کند اما متاسفانه در سایه روشنای پیشرفت های سریع تمدن امروزی قدری راه گم کرده که به نوبه خود موجب شده سبب افزایش آمار اعتیاد های رفتاری باشیم.
کوتاه سخن این که خوشبختانه بر اساس دانش قوانین رفتاری ، درمانهای روانشناختی و حتی کاربرد تکنولوژی جدید درروانشناسی می توان اعتیاد رفتاری را کنترل و درمان کرد و حتی با نگاهی به نیمه پر لیوان ، شیوه ای که روانشناسی مثبت به ما یاد داده است، و متعاقب آن با کار بست بخردانه متعادل دانش سیستم پاداش مغز رفتار های مثبتی را ایجاد و تثبیت نمود و از جنبه ی مثبت به این ره آورد تکاملی نظر انداخت و از آن بهره برد .

دکترمهرداد متین راد
ونکوور – 21 دسامبر 2013

نظرات 1 + ارسال نظر
lotfi سه‌شنبه 11 اسفند 1394 ساعت 00:58 http:// psychologblog. skay.ir

همه مطالب عالی است تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد