روانشناسی

روانشناسی

وبلاگ روانشناسی عمومی
روانشناسی

روانشناسی

وبلاگ روانشناسی عمومی

همه چیز در مورد بیماری روان تنی(سایکو سوماتیک)

بیماری روان تنی(سایکو سوماتیک)

بیماری روان تنی چون بیماری لاغری یا چاقی مزمن، آسما، بدخوابی، زخم معده، بیماری‌های قلبی وغیره، بیماری‌های جسمی هستند که دارای یک علت بیولوژیک یا پزشکی نیستند و علت اساسی آن‌ها معضلات روانی هستند.

یکایک ما در زیر فشار کار و مشکلات شغلی، فردی و یا معضلات عشقی و روانی با حالاتی مثل سردرد یا معده درد، یبوست، تنگی نفس و غیره روبرو شده‌ایم. یا در چنین حالاتی به ویژه با رفتاری خاص مانند پرخوری یا کم‌خوری و بی‌اشتهایی پاسخ می‌دهیم و بخشی از جسم ما حساس‌تر از دیگر ارگان‌ها در برابر این مسائل عکس‌العمل نشان می‌دهد

ادامه مطلب ...

کتاب قدرت اکنون راهنمایی برای روشن شدگی معنوی

قدرت اکنون راهنمایی برای روشن شدگی معنوی

بزرگ ترین عامل برای روشن شدگی


 


روشن شدگی چیست؟

گدایی برای مدت سی سال در گوشه ای از خیابان می نشست و گدایی میکرد

روزی غریبه ای از آنجا گذر می کرد گدا زیر لبی در حالی که کلاه بیس بال کهنه اش را به به طور خودکار برای طلب پول بالا نگهداشته بود گفت: آقا کمی پول خرد اضافه دارید؟

ادامه مطلب ...

روانشناسی شناختی

روانشناسی شناختی



روانشناسی شناختی (به انگلیسی:cognitive psychology) انسان را موجودی پردازش کننده اطلاعات و مسئله گشا تلقی می‌کند. این دیدگاه در پی تبیین رفتار از راه مطالعه شیوه‌هایی است که شخص به اطلاعات موجود توجه می‌کند، آنها را تفسیر می‌کند، و به کار می‌برد.

روانشناسی شناختی همانند دیدگاه روانکاوی متوجه فرایندهای درونی است. اما در این دیدگاه بیش از آنکه بر امیال، نیازها، و انگیزش تأکید شود بر اینکه افراد چگونه اطلاعات را کسب و تفسیر می کندو آنها را در حل مشکلات به کار می‌گیرند تأکید می‌شود. بر خلاف روانکاوی تکیه گاه شناختی نه بر انگیزش‌ها و احساسات و تعارضات نهفته بلکه بر فرایندهای ذهنی است که از آنها آگاهیم یا به راحتی می‌توانیم از آنها مطلع شویم. این رویکرد در تقابل با نظریه‌های یادگیری قرار می‌گیرد که محیط بیرونی را علت اساسی رفتار به شمار می‌آورند. اصولاً دیدگاه شناختی به افکار و شیوه‌های حل مسئله کنونی توجه دارد تا تاریخچه شخصی. در این دیدگاه روابط بین هیجان‌ها انگیزش‌ها و فرایندهای شناختی و در نتیجه همپوشی میان دیدگاه شناختی و دیگر رویکردها نیز آشکار می‌شود.

روانشناسی شناختی زادهٔ روانشناسی گشتالت است که در دههٔ ۱۹۲۰ مطرح شد. وجه مشخصهٔ دیدگاهِ شناختی، توجه نسبتاً اندک به رابطهٔ محرک –پاسخ و فعالیت‌های عصبی می‌باشد. توجه اصلیِ این رویکرد، به موضوعاتی نظیر ادراک، حل مسئله از طریقِ شهود، تصمیم گیری و فهم است. در تمامِ این فرایندها شناخت از اهمیت مرکزی برخوردار است. شناخت یک مفهومِ کلی است که تمامیِ اشکالِ آگاهی را در بر می‌گیرد و شاملِ ادراک، تفکر، تصور، استدلال، و قضاوت و غیره می‌باشد. انقلابِ شناختی شاملِ تمامِ دیدگاه‌هایی می‌شود که به این مباحث اهمیتِ زیادی می‌دهند.

موضوعاتی ازاین قبیل که انسان چگونه و با چه ساختاری به درک، تشخیص و حل مسئله می‌پردازد و این که ذهن چگونه اطلاعات دریافتی از حواس (مانند بینایی یا شنوایی) را درک می‌کند و یا اینکه حافظه انسان چگونه عمل می‌کند و چه ساختاری دارد؛ از عمده مسائل قابل توجه دانشمندان این رشته می‌باشد. محققین روان‌شناسی شناختی به ذهن همچون دستگاه پردازشگر اطلاعات می‌نگرند و رویکرد آنان به مطالعه مغز و ذهن برپایه تشابه عملکرد مغز با رایانه است. روان‌شناسی شناختی از دو جنبه با مکاتب روان‌شناسی قبلی تفاوت اساسی دارد:

۱- برخلاف مکاتب روان‌شناسی کلاسیک از قبیل روان‌شناسی فرویدی، از روش تحقیق علمی و بررسی موارد قابل مشاهده استفاده می‌کند و روشهایی چون درون نگری را به کار نمی‌برد.

۲- برخلاف روان‌شناسی رفتارگرایی، فرایندها و پدیده‌های ذهنی، چون باور، خواست و انگیزش را مهم دانسته، مورد مطالعه قرار می‌دهد.

از زیر مجموعه‌های روان‌شناسی شناختی می‌توان رشته‌های نوروسایکولوژی، روان‌شناسی بالینی، روان‌شناسی تربیتی، روان‌شناسی قانونی، روان‌شناسی سازمانی و صنعتی با گرایشهای شناختی را نام برد.