سینگولاریتی به ایجاد هوشی برتر از هوش انسان از طریق فناوری اطلاق میشود. در این راستا تکنولوژیهای متفاوتی بهعنوان چشمههای اصلی ذکر میشوند که از این میان، هوش مصنوعی احتمالاً بیشتر موردتوجه قرارگرفته است. ولی تکنولوژیهای دیگری نیز در این بحث جای میگیرند. بهعنوانمثال میتوان از رابط مستقیم مغز- کامپیوتر (BCI)، تقویت بیولوژیکی مغز، مهندسی ژنتیک و اسکن رزولوشن بسیار بالا از مغز که به دنبال آن شبیهسازی دقیق مغز صورت میگیرد نام برد. به نظر میرسد بعضی از این تکنولوژیها خیلی زودتر از دیگر تکنولوژیها به وجود بیایند. بههرحال فناوریهای مستقل فراوانی همواره بهسوی سینگولاریتی حرکت میکنند و اگر به حد مطلوبی از کمال برسند، آفرینش هوش برتر از هوش انسانی را امکانپذیر خواهند کرد.
روند
پیشرفت علم و تکنولوژی روندی است که ما را رفتهرفته در مسیر پیشرفت
علم و تکنولوژی پیش میبرد و با سرعت گرفتن هرلحظه در این مسیر بر
گستردهتر شدن و سرعت آن افزوده میشود.
فوتورولوژی یا آیندهپژوهی
علمی روندی است که در طی آن با بررسی روند عمومی بلا جزئی علم و تکنولوژی و حال با آینده و پیشبینی خاصی را میتوان از این روند پیشرفت و آیندهٔ علم
داشت. چیزی که به ما با حدس زدن ادامهٔ روند در تکمیل و پی گرفتن آن کمک
میکند.
آیندهپژوهی مشتمل بر مجموعهٔ تلاشهایی است که با استفاده از تجزیهوتحلیل منابع، الگوها، و عوامل تغییر یا ثبات، به تجسّم آیندههای بالقوّه و برنامهریزی برای آنها میپردازد. آیندهپژوهی منعکس میکند که چگونه از دل تغییرات (یا تغییر نکردن) «امروز»، واقعیت «فردا» تولّد مییابد.
این تحقیقات سازمانیافته منجر بهپیش بینیهایی در مورد آیندهٔ روند و علم و تکنولوژی شده است که رفتهرفته ما را به سمت نقطهٔ بدون بازگشت پیش میبرد، این نتایج روند شگفتانگیز غیرقابلباوری را پیشبینی کرده است، روندی که مار به سمت نقطهٔ تحول عظیمی هدایت میکند که آن را سینگولاریتی (معادل فارسی تکیینگی اما معادل درستی برای آن وجود ندارد و در علم هم به مرکز سیاهچاله میگوییم) نامیدهاند.
سینگولاریتی
نقطهٔ تحول بیبازگشت روند علم و تکنولوژی که حدسیات و بررسیهای
آیندهپژوهی پیرامون آن موجب تحول دید به آیندهٔ علمی جهان شده، نقطهٔ
نزدیک که در آن انسان قادر به تلفیق طبیعت خود با تکنولوژی و ارتقاء و
ایجاد بسیاری از تحولات خواهد بود.
یافتههایی که به دلیل آماده نبودن
ما برای آنها منجر به شکلگیری دانشگاه سینگولاریتی با پشتیبانی گوگل
بهعنوان یکی از غولهای اطلاعاتی جهان و ناسا بهعنوان یکی از غولهای
تکنولوژی و تجهیزات جهان گردیده است.
آیندهای
که ذهنهای باهوشتر از ذهن انسان را دارا باشد، آنچنان تفاوت بنیادینی
خواهد داشت که فرای دید عادی ما از آیندهای خواهد بود که صرفاً با
ابزارهای بزرگتر و بهتر پرشده است. Vernor Vinge اولین کسی بود که از نام
سینگولاریتی استفاده کرد. وی بیان داشت که همانطور که مدل فیزیکی هنگام
تلاش برای مدلسازی سینگولاریتی در مرکز یک سیاهچاله ناکارآمد است، مدل ما
از دنیا هنگامیکه آیندهای شامل موجودات باهوشتر از انسان را بررسی
میکنیم ناکارآمد و اشتباه خواهد بود.
سینگولاریتی خود توصیفی است برای
یک پدیده خاص، برای حادثهای در آینده، که ممکن است در نگاه اول و سرسری
از سوی خواننده با موضوعات مجلات زرد، موضوعی عامهپسند و کمارزش چون
پیشبینیهای نوستراداموس و تقویم مایا به شمار آید که بیشتر به درد
هیجانزده کردن خانمهای خانهدار در روزی کسالتبار میخورد، اما
درصورتیکه دقیقتر بررسی گردد و خواننده متوجه اختلاف اساسی «پیشبینی» و
«پیشگویی» باشد، آنگاه دریچه تازهای به جهان بر او گشوده میشود. و اکنون
هر اتفاق کوچکی را میتواند در نظامی یکپارچه درک کند.
پیشگویی ادعای خبر دادن از آینده است، بدون هیچ دلیل منطقی! لذا پیشگو یا پیامبر است و یا شیاد. مثلاً وقتی کسی خبر بدهد که فلان شخص در ۱۲ روز آینده با ماشین تصادف میکند، این پیشگویی است و شخص موردنظر هیچ دلیل و مدرک سندی برای اثبات این موضوع ندارد و البته معمولاً خیلی گنگ و مبهمتر سخن میگوید که قابلاثبات و رد نباشد!
ولی پیشبینی تلاش علمی است با درصدی از خطا، برای فهمیدن پدیدهای در آینده، با بررسی عوامل به وجود آورنده آن پدیده درگذشته و اکنون. مثل هواشناسی، مثل پیشبینی میزان جمعیت یک کشور در ۵ سال آینده و مثل تعیین محل فرود یک موشک …
مجموعه این پیشبینیها در انتها بهاتفاق بزرگی ختم میشود که سینگولاریتی نامیده میشود و به دلیل ویژگیهای ذاتی خود امکان پیشبینی و فراتر از آن رفتن را اکنون به ما نمیدهد و مانند مرکز سیاهچالهای که هیچچیزی از آن گریزی ندارد، همهچیز را میبلعد حتی نور را، همه ابزارهای تحلیل آینده در آن نقطه متوقف میشود. به دلیل همین بنبست، نقطه تکینگی یا سینگولاریتی نامیده میشود چراکه در فیزیک به مرکز سیاهچاله سینگولاریتی گفته میشود و این نام ازآنجا به عاریت گرفتهشده است.
هوش انسان پایهٔ تکنولوژی بشریت است و تمام تکنولوژی بشری درنهایت محصول هوش بشری هست. هنگامیکه تکنولوژی تا بدان جا پیشرفت کند که بتواند به تقویت و بهسازی هوش منجر شود، حلقه بسته میشود و پدیدهٔ فیدبک مثبت ظهور میکند. درواقع ذهنهای باهوش در ساخت ذهنهای باهوشتر تواناترند. این حلقه در بررسی مسئلهٔ نوعی از هوش مصنوعی که قادر به تقویت کد منبع خود باشد مشهودتر است. البته این نوع تقویت در ابتدا با مقیاس زمانی کندتری پیش خواهد رفت؛ مثلاً با انسانهایی که از رابط مستقیم مغز با کامپیوتر سود میبرند و باعث ایجاد نسلهای بعدی رابطهای مغز- کامپیوتر میشوند و یا انسانهایی که بهصورت بیولوژیکی-شناختی تقویتشدهاند و بر روی پروژههای هوش مصنوعی فعالیت میکنند.
اگرچه سینگولاریتی فراتر از صرفاً واژهی عظیم است ولی با یک اتفاق کوچک میتواند شروع شود. اگر یک هوش برتر از هوش انسانی به وجود بیاید، آن ذهن، ذهنهای باهوشتری از خود خواهد ساخت. در این مورد دینامیک سینگولاریتی شبیه فرایندهایی خواهد بود که یک علت کوچک معلول بزرگتری را میآفریند. مثل واژگون کردن اولین دومینو، شروع یک بهمن با یک سنگریزه، به هم زدن تعادل یک شی عمودی بر روی نوک آن. (تمدن تکنولوژیکی انسان حالت بیثباتی دارد که در آن سینگولاریتی یک رباینده محسوب میشود. هنگامیکه این سیستم شروع به تلنگر خوردن میکند شتاب بزرگی در آن به وجود خواهد آمد و مانند واژگون شدن یک تیرچه بهمحض از دست رفتن تعادل، فرایند واژگون شدن شتاب خواهد گرفت). تکنولوژی ایجاد یک ذهن باهوشتر از ذهن انسان همان نقش ترکیب شیمیایی خود تکثیرکنندهای را دارد که زندگی را روی کرهی زمین به وجود آورده است.